در بخش دوم گفتوگو با «نعمتالله رضایی» به آمار مهاجرت درونکشوری (از شهر به شهر یا روستا و برعکس) پرداختیم و تصویر واقعی مهاجرت از «روستاها به شهر» را به ویژه در ۱۰ سال منتهی به آخرین سرشماری سراسری کشور (۱۳۹۵)، ترسیم کردیم.
در این بخش پایانی، به واکاوی ظرفیتهای موجود در این حوزه و دلایل مهاجرت پرداختیم.
ایرناپلاس: از مهاجرتهای بزرگی که گفته میشود بعد از اصلاحات ارضی در دهه ۴۰ اتفاق افتاد، چه اطلاعاتی داریم؟
رضایی: بر اساس جداول و دادههای آماری موجود، نسبت جمعیت روستایی به شهری از ۶۸ درصد در سال ۱۳۳۵، به ۶۱ درصد در سال ۱۳۴۵ رسید و این نسبت در سرشماری سال ۱۳۵۵ حتی به ۵۳ درصد هم بالغ شد ...
ایرناپلاس: دلیل آن مهاجرت گسترده چه بود؟
رضایی: این را به طور دقیق بررسی نکردم و دلایلاش را نمیدانم اما یک نکته کلی درباره مهاجرت بگویم که بحث خیلی جالبی است؛ میگویند مهاجرت، معلول توسعه نابرابری است و از طرفی خود، عامل گسترش نابرابری است. به این معنی که طرف میگوید نابرابری وجود دارد، پس بروم جایی که شرایط «برابرتر» باشد و وضعم بهتر شود؛ اما او میآید در حاشیه شهر مستقر میشود و این خود، باز هم باعث ایجاد نابرابری جدید میشود.
ایرناپلاس: آیا بررسی مستندی درباره عوامل و دلایل اصلی مهاجرت از شهر به روستا داریم؟
رضایی: در یک مطالعه مشخص شده است که تقریبا ۷۰ درصد مهاجرتها، دلایل اقتصادی دارند و دلایل دیگر از جمله انگیزههای قومی و قبیلهای، مذهبی، فرهنگی و دیگر دلایل جمعیتشناختی در ردههای بعدی قرار دارند. به طور مثال در توضیح «عامل فرهنگی» به زبان ساده، منظور این است که فرد مهاجر میگوید به من میگویند دهاتی، پس بروم شهر، که دیگر این را نشنوم؛ یا دعواهای قومی و قبیلهای وجود دارد که مبحث مفصلی است.
روستائیان در تولید ناخالص داخلی، برابر سهم جمعیتی خود، سهم دارند اما وقتی شکاف درآمدی را بررسی میکنیم، این شکاف بین جامعه شهری و روستایی حدود ۴۴ درصد است.ایرناپلاس: درباره دلایل اقتصادی مهاجرت، توضیحات دقیقی داده نشده است.
رضایی: طبق آخرین نظرسنجی سراسری، ۲۶ درصد جمعیت کشور متعلق به مناطق روستایی است و سهم این بخش در تولید ناخالص داخلی، تقریبا برابر با این نسبت و بین ۲۵ تا ۲۷ درصد است؛ یعنی روستائیان در تولید ناخالص داخلی، برابر سهم جمعیتی خود، سهم دارند اما وقتی شکاف درآمدی را بررسی میکنیم، این شکاف بین جامعه شهری و روستایی حدود ۴۴ درصد است. یعنی جامعه روستایی که برابر سهم جمعیتی خود در تولید درآمد ملی نقش دارد، در توزیع آن، برخورداری کمتری دارد.
در سال ۹۹ هر خانوار روستایی به طور متوسط ۴۲ میلیون تومان درآمد داشته اما خانوار شهری ۷۴ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان؛ پس شکاف درآمدی ۴۴ درصد است؛ یعنی درآمد یک خانوار روستایی ۴۴ درصد کمتر از شهری است. من به عنوان یک روستایی فقط برای جامعه که تلاش نمیکنم؛ برای خانوادهام هم کار میکنم اما وقتی ببینم درآمد من در روستا ۴۴ درصد از درآمد برادرم در شهر کمتر شده، طبیعی است به شهر مهاجرت میکنم تا رفاه بیشتری داشته باشم.
ایرناپلاس: چه عواملی باعث میشود درآمد خانوار روستایی کمتر از شهری باشد؟
رضایی: درآمد خانوار روستایی یا به صورت فصلی یا به طور عمده از کشاورزی است و میدانیم که محصول کشاورزی، ارزش افزوده کمتری دارد؛ یا اینکه فرد روستایی برای دیگران کار میکند نه برای خودش.
با وجود سهم برابر در تولید ناخالص داخلی، تورم روستاها بالاتر از شهر است! شاید باورتان نشود اما یک روستایی با هزینه گرانتری زندگی میکند.
ایرناپلاس: تصور عموم این است که تورم در روستاها پایینتر از شهر است.
رضایی: ما سه شاخص عمده اقتصادی داریم که شامل سرانه درآمد (بر اساس میزان تولید ناخالص داخلی)، نرخ تورم و نرخ بیکاری.
در روستاها نرخ بیکاری کمتر از شهر و جالب است که در حال حاضر میانگین سنی جمعیت روستایی ما ۳۰ سال و شهری ۳۱ سال است؛ یعنی جمعیت روستایی ما جوانتر است اما با وجود سهم برابر در تولید ناخالص داخلی، تورم روستاها بالاتر از شهر است!
شاید باورتان نشود اما یک روستایی با هزینه گرانتری زندگی میکند. نرخ تورم روستایی در مردادماه امسال ۴۸ درصد بود در حالیکه در همان زمان، تورم برای شهر ۴۴ درصد محاسبه شد؛ یعنی متوسط قیمت در ۱۲ ماه گذشته برای کالاهای مصرفی روستایی، ۴۸ درصد رشد داشته و برای خانوار شهری، ۴۴ درصد.
پس روستایی ما با درآمد کمتر، گرانتر زندگی میکند؛ از طرفی نرخ بیکاری آنها کمتر است؛ یعنی بار کمتری بر دوش کشور میگذارد؛ کالای اساسیتری هم تولید میکند زیرا ۹۰ درصد محصولات کشاورزی ما در روستاها تولید میشود. نرخ بیکاری جمعیت روستایی بهتازگی ۷ و برای جمعیت شهری، ۱۱ درصد است؛ پس روستائیان ما بیشتر کار میکنند؛ بیکاری کمتری به کشور تحمیل کرده اما تورم بالاتر را متحمل میشوند.
اما اقتصادِ روستا فقط کشاورزی نیست؛ ۵۴ درصد آن کشاورزی است و بقیه متعلق به بخش صنعت و خدمات است؛ نباید فرض کنیم که روستایی، فقط در بخش کشاورزی فعال است.
نکته بعدی اینکه، اشتغال افراد شاغل در روستا تقریبا برابر با سهم آن بخش است؛ به طور مثال ۴۸ درصد شاغلان روستایی در کشاورزی و ۲۲ درصد در مشاغل خدماتی هستند. نتیجه اینکه اگر میخواهیم مشاغل ارزانقیمت و سریع داشته باشیم و در هر بخشی که سرمایهگذاری میکنیم، متناسب با آن شغل هم ایجاد کنیم، باید در روستاها سرمایهگذاری کنیم؛ اما اکنون وضع برعکس است و سرانه سرمایهگذاری در روستا به شدت پایینتر از شهر است.
این تصویر جامعی است که من ترسیم میکنم اما به طور قطع وقتی بروم در روستا، میبینم چاههای آب خشکیدهاند؛ مزارع مشکل دارند؛ مزارع خُرد درآمد بالایی ندارند؛ تولیدات محصول کشاورزی دست دلال میافتد؛ سیب، زعفران، پیاز و سیبزمینی باید ارزش افزودهاش برگردد به جیب کشاورز که در عمل اتفاق نمیافتد و ...
ایرناپلاس: با این تصویر اقتصادی که شما ترسیم میکنید و بالا بودن تورم و پایین بودن درآمد و تلاش و کار و ارزش افزوده بیشتر و .. شاید اصلا باید بپرسیم چرا روستائیان کمتر به شهر مهاجرت میکنند!
رضایی: گاهی عدم مهاجرت به معنای خوب بودن وضع فعلی فرد نیست، بلکه ناتوانی در مهاجرت هم موثر است؛ در توجیه چرایی عدم مهاجرت، چند عامل دیگر هم مطرح است مانند سختبودن شرایط زندگی در شهر؛ شاید اصلا یک روستایی نتواند در شهر یک زندگی مناسب تشکیل دهد.
البته نکته دیگر، امکانات و مسیرهای ارتباطی مورد نیاز برای دسترسی به نیازهای زندگی است؛ وقتی فاصله فرد از مرکز جمعیتی، ۳۰ کیلومتر باشد، جاده آسفالت داشته باشد، خودروی شهری داشته باشد، دسترسی به امکانات شهری برایش مهیا باشد، از خدمات بهداشتی استفاده کند، نان گرم را هم به راحتی از نانوایی تهیه کند، در روستا گاز و برق و آب و اینترنت و مرکز بهداشت داشته باشد و تا دوره متوسطه هم فرزندش بتواند در همان روستا درس بخواند و دانشگاه هم نزدیک باشد و ... چه مشکل یا کمبودی است که به شهر مهاجرت کند؟
در حوزه روستا نیازمند متولی واحد یا بهتر بگویم وحدت فرماندهی هستیم که بحثی بسیار مهمی است و ما هم درباره آن خیلی حرف داریم.ایرناپلاس: با این شرایط برخی ادعاهای مهاجرت معکوس در سالهای اخیر، از نظر شما مورد تائید است؟
رضایی: اگر آمار مستند و رسمی داشته باشیم بله؛ اما از سال ۱۳۹۵ تا کنون سرشماری نداشتهایم، پس یا باید برآورد علمی کنیم یا منتظر سرشماری بمانیم. ما به عنوان معاونت توسعه روستایی درباره مهاجرت معکوس مطالعهای را با کمک پژوهشکده آمار آغاز کردهایم که آن را دقیق و علمی برآورد کنیم.
ایرناپلاس: بیشتر ادعاها درباره مهاجرت معکوس، مربوط به سه سال نخست بعد از سرشماری ۹۵ است.
رضایی: آن گمانهزنیها به طور عمده به دلیل قانون حمایت از اشتغال پایدار در مناطق روستایی و عشایری و بودجه ۱.۵ میلیارد دلاری از صندوق ذخیره ارزی است؛ معتقدم آن بودجه و طرح، در مهاجرت معکوس به روستا تاثیر زیادی نداشته و شاخصهای دیگری بودهاند که باید منتظر بررسی دقیق علمی ماند.
ایرناپلاس: در حوزه روستا، چه دستگاههایی غیر از شما متولی هستند و چگونه با هم هماهنگ عمل میکنند؟
رضایی: در حوزه روستا نیازمند متولی واحد یا بهتر بگویم وحدت فرماندهی هستیم که بحثی بسیار مهمی است و ما هم درباره آن خیلی حرف داریم. در برررسی مجمع تشخیص مصلحت نظام مشخص شده است که ۷۶ دستگاه یا نهاد یا واحد مختلف، در حوزه روستا کار میکنند! اما اینکه چه نهادی بین این دستگاهها هماهنگی ایجاد میکند؛ وحدت فرماندهی کجاست؛ استرتژی توسعه چه بوده و تحت چه برنامهای در مناطق روستایی حضور دارند و ... از مباحث بسیار جدی است که باید در نظر قرار گیرد.
به نظرم ضرورت دارد یک وحدت فرماندهی در حوزه روستا داشته باشیم؛ این وحدت حتما باید فرابخشی باشد چون از عهده یک دستگاه بخشی، خارج است. نیاز به جایی داریم که ماهیتا فرابخشی است که در فرصت دیگری مفصل درباره آن بحث خواهیم کرد.
ایرناپلاس: جدا از این همه دستگاه و نهاد متولی، به نظر شما بزرگترین یا مهمترین مشکل روستایی در ایران چیست؟
رضایی: به نظر من سه معضل عمده وجود دارد؛ اول نبود برنامه و استراتژی توسعه روستایی؛ دوم نبود وحدت فرماندهی و سوم قوانین و قواعد متعدد که اجرا نمیشوند و گاهی در تناقض با هم هستند.
اکنون کارها بین وزارتخانههای مختلف تقسیم شده که روش درستی است و تخصصها توزیع شده اما به مرکزی برای برش منطقهای خدمات (نه نقطهای) نیاز داریم.ایرناپلاس: و اینها برمیگردد به همان معضل نبود فرماندهی واحد فرابخشی؟.
رضایی: دقیقا ! ببینید در حوزه روستا کارهای خیلی خوبی انجام شده ولی باید یک مرکزی برنامه توسعه روستاها را با مشارکت همه نهادها تهیه کند و جدول پیشرفت و آبادانی داشته باشد؛ در آن صورت هرکدام از این ۷۴ نهاد موجود، میتواند در این برنامه جا بگیرد و نقش داشته باشد، ولی مرکز واحد باید کل موضوع را رصد، راهنمایی، نظارت ،گزارش، جهتدهی و اصلاح کند.
ایرناپلاس: در مقابل این ایده، برخی معتقدند اصلا چرا باید نهاد مجزایی برای روستا داشته باشیم؟ مگر مثلا درباره آموزشوپرورش، بخشی جدا به نام آموزشوپرورش روستایی داریم یا در وزارتخانههای دیگر.
رضایی: ما نمیگوییم باید مجزا باشند؛ بحث این است که در روستا باید بخش و منطقه را با هم دید. به طور مثال میگوییم که مدرسه و خانه بهداشت و آب و راه و ... را باید به روستا ببریم؛ حال فرض کنید در یک نقطه روستایی مدرسه بردهایم اما مرکز بهداشت را به نقطه دیگر برده و راه و آب را برای جای دیگر. اینها مشکل ایجاد میکنند.
حال اگر این اقدامات بر اساس یک برنامه منطقهای باشد که منطقه جمعیتیمحور باشد و بتواند به صورت منظومهای، به همه نقاط اطراف (یک منطقه) خدمت برساند، بسیاری از مشکلات حل میشود. اینجا به یک واحد هماهنگکننده نیاز پیدا میشود.
ایرناپلاس: منظور شما این است که به طور مثال برای ساخت یک مرکز بهداشت در منطقهای که چند روستا وجود دارد، باید بررسی شود این درمانگاه در کدام نقطه احداث شود تا نقاط روستایی اطراف به آن دسترسی داشته باشند؟
رضایی: بله؛ باید یک نهاد یا شورایی این فعالیتها را مدیریت کند تا پیش از ساخت هر واحد خدماترسان، بررسی کند هر کدام از مناطق روستایی اطراف، چه سهمی باید داشته باشند؛ به طور نمونه، ساخت مرغداری باید در منطقهای باشد که در شعاع مشخصی از آن، جمعیت انسانی وجود نداشته باشد و ... .
پس نهاد متولی واحد باید در یک فاصلهای، اجازه تاسیس یک واحد خدماتی را بدهد که نه به واحد لطمه بخورد نه جمعیت موجود، برای دسترسی پراکنده شود. به این ترتیب هزینهها کاهش و سهم خدمات افزایش مییابد. به طور مثال پزشک به جای اینکه ۵ روز در هفته، هر روز در یک روستا باشد، بهتر است ۵ روز در یک مکان واحد باشد تا همه به او دسترسی داشته باشند و هزینهها کمتر شود.
ایرناپلاس: آیا در کشورهای توسعهیافته مدلی آزمودهشده داریم که روستا، واحد فرماندهی مجزا داشته باشد؟
رضایی: برخی کشورها دستگاههای مشخصی برای روستا دارند؛ ما هم یک زمانی «جهاد سازندگی» داشتیم؛ اما اکنون کارها بین وزارتخانههای مختلف تقسیم شده که روش درستی است و تخصصها توزیع شده اما به مرکزی برای برش منطقهای خدمات (نه نقطهای) نیاز داریم.
نظر شما